English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6532 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
heliograph U دستگاهی که افتاب را اندازه میگیرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
solarium U اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
solariums U اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
wind gauge U دستگاهی که سرعت باد را اندازه می گیرد
planimeter U دستگاهی که مساحت اشکال غیر هندسی رابا ان اندازه می گیرند
batcher U دستگاهی که شن ماسه سیمان و اب را برای ساختن بتن را اندازه گیری میکند
gyro U برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
heliograph U گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
angle U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
If the cap fit,wear it. <proverb> U اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
zahn cup U محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
typefaces U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typeface U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
orifice meter U روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analogues U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analog U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
fully paid U که حقوق خودراتمام میگیرد
hydraulic cement U سیمانی که در زیر اب میگیرد
that right inheres in him U ان حق باو تعلق میگیرد
airy-fairy U کسی که خود را میگیرد
hookers U قایقی که با قلاب ماهی میگیرد
it is very easily done U بسیار اسان انجام میگیرد
weaner U کسیکه بچه را از شیر میگیرد
lunt U کبریتی که بکندی اتش میگیرد
candlelit U اتاقیا میزیکهبا شمعنور میگیرد
hooker U قایقی که با قلاب ماهی میگیرد
all in contract U قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
the freak takes him U وسواس میگیردش وسواسش میگیرد
undertaking U کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
quantity allowance U تخفیفی که به خرید عمده تعلق میگیرد
nursling U بچهای که مورد موافبت قرار میگیرد
bass clef U کلیدی که زیر f ومیان cقرار میگیرد
undertaker U کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
undertakers U کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
aneroid U فشارسنجی که فشار مطلق رااندازه میگیرد
fusion reactor U راکتوری که در ان جوش هستهای صورت میگیرد
quarterback U بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
kelson or keelson U کالبدزیرین کشتی که روی تیرحمال قرار میگیرد
it is ridiculously small U بقدری کوچک است که ادم خنده اش میگیرد
sheet lighning U برقی که روشنایی ان پخش شده همه جا را میگیرد
quarterbacks U بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
grandfather clock U ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
cross to bear/carry <idiom> U رنج دادن کاری بصورت دائمی انجام میگیرد
indian giver U کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
discs U حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
decalescence point U دمایی که در ان تغییر شکل کریستالی در فولاد صورت میگیرد
disc U حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
outwork U قسمتی از کار شرکت که توسط افرادخارجی انجام میگیرد
grandfather clocks U ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
processor U ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage U اندازه وسیله اندازه گیری
gage U اندازه گیر اندازه گرفتن
governess U زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
ball and socket joint [مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
design points U ترکیب ویژهای از متغیرها که پروسه طراحی براساس ان صورت میگیرد
governesses U زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
hot test U تست استاتیک موتور راکت که در ان احتراق واقعی صورت میگیرد
size U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
sizes U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
built in aerial آنتن دستگاهی
instrumental analysis U تجزیه دستگاهی
broken <adj.> U شکسته [دستگاهی]
geomancer U کسیکه بادیدن خاک ریخته شده در روی زمین فال میگیرد
gantline U رجه یا طنابی که برای بارکشی و اویختن لباس مورداستفاده قرار میگیرد
working section U قسمتی از تونل باد که مدل یاجسم مورد ازمایش در ان قرار میگیرد
group contracts U قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
bridge U سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
comas U پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
cold rolling U عملیاتی که برای افزایش سختی و استکام فولاد روی ان صورت میگیرد
bridged U سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
coma U پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
perfect infinitive U مصدری که با اسم مفعول ساخته میشودو جای ماضی کامل را میگیرد
bridges U سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
ripper U دستگاهی که زمین را شیارمیزند
bitumen boiler U دستگاهی که با ان قیر رامیجوشانند
mansion U عمارت چند دستگاهی
mansions U عمارت چند دستگاهی
presetting U تنظیم از قبل [دستگاهی]
hook-up U اتصال [به دستگاهی الکتریکی]
to park U پارک کردن [دستگاهی]
sunny U افتاب رو
sunniest U افتاب رو
sunnier U افتاب رو
dislocate U افتاب
dislocates U افتاب
dislocating U افتاب
queen's weather U افتاب
suns U افتاب
sunning U افتاب
subsolar U در فل افتاب
sun U افتاب
sunless U بی افتاب
sunned U افتاب
photosphere U افتاب
patent to the sun U افتاب رو
sunshine U افتاب
lighter aboard ship نحوه حمل سریع کالا که در آن دوبه و بار آن برروی کشتی قرار میگیرد
excavators U دستگاهی که پی کنی یاخاکبرداری میکند
mills U دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
air compresser U دستگاهی که هوا را متراکم میکند
echo depth sounder U دستگاهی که عمق طنین را می سنجد
bar bender U دستگاهی که میل گرد را خم میکند
excavator U دستگاهی که پی کنی یاخاکبرداری میکند
reeling U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeled U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reels U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
automation U کنترل و هدایت دستگاهی بطورخودکار
mill U دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
reel U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
measure U 1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
design strength U مقاومتی که در محاسبات مورداستفاگه قرار میگیرد و برابراست با مقاومت مشخصه تقسیم بر ضریب تقلیل
cw system U سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
naturally aspirated engine U موتور پیستونی بدون سوپرشارژر که ورود هوا به ان تحت فشار محیط صورت میگیرد
haulage U پولی که راه اهن بابت حمل ونقل قطارهای بیگانه در مسیر خود میگیرد
p of the sun U نیش افتاب
basking U افتاب خوردن
sunshine U نور افتاب
bask U افتاب خوردن
p of the sun U طلوع افتاب
basks U افتاب خوردن
basked U افتاب خوردن
sunshine U تابش افتاب
patent to the sun U افتاب گیر
sunbeams U پرتو افتاب
sunbeam U پرتو افتاب
sunbeam U تیغ افتاب
sunsets U غروب افتاب
dry in the sun U خشکاندن در افتاب
helianthus U گل افتاب گردان
helianthemum U افتاب چرخ
helianthemum U چرخ افتاب
eclipse of sun U افتاب گرفتگی
girasole U گل افتاب پرست
girasol U گل افتاب پرست
giant swing U افتاب یا مهتاب
giant circle U افتاب شکسته
heliograph U افتاب نگار
heliolatrous U افتاب پرست
heliologist U افتاب شناس
heliotropism U افتاب گرایی
broiling sun U افتاب سوزان
heliotrope U افتاب گرای
chamaeleon U افتاب پرست
heliotrope U گل افتاب پرست
chamaeleontis U افتاب پرست
cockshut U غروب افتاب
heliotherapy U معالجه با افتاب
heliosis U افتاب زدگی
heliophilous U افتاب دوست
sun worshipper U افتاب پرست
german giant swing U افتاب شکسته
sunrise U طلوع افتاب
sunburn U افتاب زدگی
sunward U سوی افتاب
sunstruck U افتاب زده
sunshiny U افتاب گیر
sunshine recorder U افتاب سنج
sunlike U مانند افتاب
sunbath U حمام افتاب
sunbaked U افتاب پخته
sun worship U افتاب پرستی
sun struck U افتاب زده
sun dried U در افتاب خشکانیده
sunup U طلوع افتاب
sun burn U افتاب زدگی
sunstroke U افتاب زدگی
streamers U تیغ افتاب
streamer U تیغ افتاب
daisy U گل افتاب گردان
daisies U گل افتاب گردان
sunshades U افتاب گردان
sunrises U طلوع افتاب
sunflowers U گل افتاب گردان
sunflower U گل افتاب گردان
weather beaten U افتاب زده
vizor U افتاب گردان
visorless U بی افتاب گردان
visard U افتاب گردان
sunlight U نور افتاب
turnsole U گل افتاب گردان
sunbeams U تیغ افتاب
sun beam U پرتو افتاب
sundials U شاخص افتاب
dawn U طلوع افتاب
dawned U طلوع افتاب
roman candle U افتاب مهتاب
dawning U طلوع افتاب
visor U افتاب گردان
sunshade U افتاب گردان
visors U افتاب گردان
solarism U افسانههای افتاب
sundial U شاخص افتاب
solarization U تابش افتاب
dawns U طلوع افتاب
inquiry station U دستگاهی که از ان هر گونه درخواستی به عمل می اید
termograph U دستگاهی که حرارت روزانه را ثبت میکند
generators U دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
generator U دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
aeromotor U هرگونه دستگاهی که با جریان هواکار کند
Recent search history Forum search
1معنی لغت overfit
1سلام. می خواستم معنی این جمله رو بدونم :above threshold bias currents
2interfereometry
1مقاله در مورد اندازه گیری شیفت فرکانسی
4express, overexpression
2high dimentional task solution space
0وسیله اندازه گیری در مقیاس کوچک میباشد
0وسیله اندازه گیری در مقیاس کوچک میباشد
0معادل انگلیسی بچه تیر که تیری است به اندازه نصف و یا کمتر از نصف تیر معمولی برای پرتاب با کمان به کمک یک ساقه نیم استوانه ای بریده شده از درخت بامبو به اندازه طول یک تیر معمولی برای زدن هدفی در دوردست
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com